سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کارون

 روزگار آزگاری است، «الجزیره» جنون گرفته. با فتوشاپ قتل هابیل را انداخته گردن بسیجی‌ها و می‌گوید: «همت» را در «جزیره مجنون» لباس‌شخصی‌ها کشته‌اند. همت گرچه پیراهن سپاه به تن داشت ولی خودش لباس‌شخصی بود. بسیجی بود. ما بسیجی‌ها 300‌هزار شهید دادیم، بدون محاسبه عمار یاسر. نورعلی‌ شوشتری را هم حساب نکردیم اما شما تعداد شهدای‌تان با فتوشاپ هم به عدد 30 نمی‌رسد. من قبر‌های قطعه منافقین را شمرده‌ام. شهدای بسیج را با ماشین حساب باید تخمین زد و کشته‌های شما را با انگشتان دست... اینجا ما با عده‌ای طرفیم که سر مزار ندا می‌خواهند فاتحه انقلاب را بخوانند. گذشت دوره وصیتنامه نوشتن. الان بازار بیانیه دادن و نامه فرستادن داغ است. و سران فتنه، عجبا که برادری‌شان را به ضدانقلاب ثابت کرده‌اند اما ارث‌شان را از انقلاب، از خون تو می‌خواهند. تو ساده بودی که می‌گفتی ما همیشه به انقلاب بدهکاریم. این صف را که می‌بینی، استثنائا با فتوشاپ درست نشده و صف طلبکاران از انقلاب است. به مهندس هم که ریاست‌جمهوری را بدهی، شیخ را به چه راضی کنی؟
از نبرد رویارو جیم زده‌اند و به گزینه جیم SMS می‌دهند!! از مردان با حجاب بیش از این توقعی نیست. اعتراض را به وادی ابتذال کشانده‌اند. کم مانده بگویند هر کس در مستراح، 3 بار آه و 2 بار سیفون را بکشد، این طرفدار جنبش سبز است. ما به این بچه‌بازی‌ها فقط می‌خندیم! وقت ما به «ساعت گرینویچ» تنظیم نشده، مقدس است. این چند ساعتی که تا «ظهور» مانده، حیف که به بطالت بگذرد. «زمین ابتذال» جای مبارزه ما نیست. ما بزرگ‌تر از آنیم که شما را دشمن خود بدانیم. دشمن من در «تل‌آویو» است و می‌خواهد عرصه را بر «سید خراسانی» تنگ کند تا جلوی ظهور را بگ
 دشمن من مسلح به کلاهک هسته‌ای است نه مجهز به  .SMS من کارهای مهم‌تری دارم، حتی مهم‌تر از دعوا با پسر همت. بصیرت من به من اجازه نمی‌دهد به گزینه الف SMS بدهم. رای من به گزینه ظهوراست.
 من اهل صدم نه نود. فردوسی‌پور به درد گزارش بازی منچستر با چلسی می‌خورد و اینکه آیا دختر خاله همسایه دیوار به دیوار فرگوسن، از سگش راضی شده یا نه. من در اوقات فراغتم گزارش محرمانه موساد را می‌خوانم که «لیبرمن» سوتی داد و یک جاهایش را لو داد.
من در اوقات فراغتم گزارش محرمانه موساد را می‌خوانم که «لیبرمن» سوتی داد و یک جاهایش را لو داد. صهیونیسم می‌خواهد «مهدی» را برباید اما موسای ما به نیل افتاده و از دستان پست در امان است و هتاکین می‌خواهند از دریای آن 13 میلیون، ماهی اغتشاش بگیرند و با فتوشاپ، خود را دشمن ما جا بزنند. دشمن من در اتاق بیضی نشسته است، نه کسانی که در چت‌روم با دختران فراری، بازی می‌کنند. ره به جایی نخواهند برد گمرهان. من حریف خود را می‌شناسم...
در این روزگار آزگار، این ما هستیم و جنگ روزگار. روزگاری که سردار! با ما سر ناسازگاری دارد. من نه با پسر تو دعوا دارم نه با دختر باکری. من عاشق مادرانی هستم که چون تویی را در دامن خود پرورش دادند. من عاشق تو هستم که در وصیتنامه‌ات به جای تقسیم ارث، دفاع از ولایت فقیه را برایمان ترسیم کردی. سردار! من عمار نیستم اما طلحه و زبیر برایم کامنت‌های تهدیدآمیز گذاشته‌اند و من در نبود تو و باکری، در خط مقدم اینترنت تنها مانده‌ام. گلوله‌های گوگل به جان قلم من افتاده‌اند و هکرهای خداجو می‌خواهند آرمان‌ مرا هک کنند. وصیتنامه‌ات را بفرست سردار...

http://www.autbasij.org/


نوشته شده در جمعه 88/11/2ساعت 11:54 عصر توسط محمدعلی زرین نظرات ( ) |



Design By : ParsSkin.com