• وبلاگ : كارون
  • يادداشت : مصعب بن زبير كيست؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • پارسي يار : 0 علاقه ، 1 نظر
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + طاهره 
    مصعب هم به همين شيوه خون منتقمان امام حسين را به زمين ريخت همان خون ها دامن مصعب را گرفت
    پاسخ

    و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
    + مسعود 

    سلام داداش.ممنون از مطالب خوبتون
    پاسخ

    سلام. خواهش مي کنم.
    + الهه 
    من از 2نفر شنيدم که حضرت سکينه تا آخر عمر اصلا ازدواج نميکنن.
    پاسخ

    کاش سند اين مطلب رو پيدا کنيد. هرچند که واقعا يک گره تاريخيه.

    به نام خداي مهربان

    امکان نظر در وبلاگ ايجاد شد

    با حضور گرمتان ، وبلاگ را مزين فرمائيد.

    + ممل 


    اول سلام

    بعد چه بيسليقه اند بقه که هيچي ننوشتن

    بعدترش:تشکر ميکنم مطلب متفاوت و جالب ي بود اما بدجور سوالات اآزار دهنده اي تو ذهنم ساخت

    ايول از سبک نوشتاري و ديدگاهي تون لذت بردم بازم ميام دعاتون ميکنم دعاي پرواز برام يادتون نره

    پاسخ

    سلام. ممنون از لطفتون. حقيقتش درباره مصعب ، لااقل من نتونستم به صورت واضح مطالب بيشتري پيدا كنم كه به سوالاتي كه توي ذهنم بود پاسخ بده. درباره حضرت سكينه هم بعضي تاريخ نويسان غرض ورز مطلب نوشته اند كه بعضي از اهل سنت به اون تمسك مي كنن. انشااله همه پرواز رو بياموزيم.
    + *** 

    چگونه يک مرد گمنام عقده اي کم سواد(متظاهر به مارکسيستي اسلامي و در باطن همه جا فروخته شده و شاگرد مکتب "مَلکَم"ي و "جمال"ي) را بنام "ميرحسين موسوي" ( وبا نام مستعار قبلي "حسين رهجو") که عملاً سرعملگي جهت آسفالت خيابانها هم براي او زياد بود بعد از مرگ "بهشتي" و "رجايي" مدّت هشت سال نظير "هويدا" که سيزده سال بر سر کار ماند در پست نخست وزيري نگاه داشتند ...





    از قبلِ انقلاب ، ساواک او را همان اوان تحصيل در دانشگاه ملّي آريامهر بعنوان مهره اي براي آينده گزيده و او را به همکاري و همفکري با پادوهاي "مَلکَم"ي واداشته بود. او و همسر وي (خانم درباري "زُهره کاظمي" همکار خانم "ليلي امير ارجمند" و دوست و نديم "فرح ديبا" و آماده کننده ي دختران شايسته و ملکه هاي زيبايي) را ساواک از قبل در آب نمک گذاشته بود و توانسته بود از همان بدو انقلاب او را به روحانيون قالب کند و زنش را به بيت "امام" بفرستد که با آنها رفت و آمد کند و از همه چيز مطّلع شود.

    + سعادت 


    مصعب ابن زبير، خدااز سر درونت آگاه است آن هنگام که روياروي مختار ثقفي ايستادي و او را از پاي در آوردي چه در سر داشتي ، خدا تورا بيامرزد ، اما آن دنيا چگونه با مختار رودرو مي شوي و به خداي خويش پاسخ مي گويي؟ حالا مزارت کنار مزار سالار و سرور شهيدان

    اهل بهشت باشد، آيا مي تواني مقابل مردي که رسول خدا(ص) درباره اش مي فرمود: همانا حسين چراغ هدايت و کشتي نجات است ، در آن دنيا قرار بگيري.دوستدار حسين بودن تنها به حرف نبود به عمل ثابت مي کردي.

    سلام
    من و خداوند هر دو فراموشكاريم .
    من فراموش ميكنم كه خدا چقدر بزرگ است
    و خداوند فراموش ميكند كه من چقدر گناهكارم
    .
    .
    .دنيا طعمه شيطان است براي سست ايمان
    اپ خوبي خود استفاده کردم
    پاسخ

    ممنون. بايد زبيريان و زبير زادگان زمان را شناخت