• وبلاگ : كارون
  • يادداشت : و لاله اي ديگر روييد (شهادت عبدالمهدي صافدل)
  • نظرات : 1 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + اجي سرور 
    در روز 26/12/91در راه شيراز به اسمان نگاه ميکردم وبا خداي خودم دردودل ميکردم واز اوميخواستم دل خواهرم که همچون زينب است شاد کند ولي خدا دل همسر اوراشاد کرد واورا همنشين شهداوامام حسين کرد.همان روز مسيرمان را به اهواز تغييرداديم مي خواهم بگويم هيچ کس از ثانيه ي ديگر خبر ندارد .خواهر من 4 سال از من بزرگ تراست وجوان او داغ همسر ديده ولي خدا را شکر ميکند چون خودش را در صف زنان کربلا ميبيند
    بچه هايش يتيم شده اند باز خدا راشکر ميکند که بعد از شهادت بابا

    عمو در کنار انها هست.داداش عزيزم هيچ وقت باور نخواهم کرد که عمو مهدي از ميان ما رفته او تاج افتخار را بر سر خواهر ما گذاشت وهميشه در دل ما جا دارد خواهرم بر عکس همه پشت خنده هاش غم خدايامن از تو مي خواهم ايماني دلچسب ويقيني روشن تابدانم که به من نرسد جز انچه براي من نوشتي وراضي دار مرا به همان زندگاني که قسمتم کردي.
    پاسخ

    آجي سرور! خواهر عزيزم. چقدر قشنگ گفتي! بعد از شهادت بابا عمو در کنار انها هست.اما اون زماني رو يادت هست که بچه هايي چشم اميدشون به عموشون بود اما بابا عمود خيمه عمو رو پايين کشيد؟يني بچه ها بعد من منتظر عمو نباشيد.