کارون
جنگ نرم اصطلاحی است که امروزه بارها از سوی رهبر انقلاب می شنویم که دشمن فراسوی ادوات نظامی گذشته با سلاح مدرن امروزی به جنگ آمده است سیستم های اطلاعاتی ، رسانه های خبری ، سینما و استحاله ی فرهنگی سلاح مدرن دشمن ماست جنگی پیچیده وتمام عیار علیه دین ومملکت ونظام ما به راه افتاده است دلیلش هم که پیداست چرا که نظام اسلامی ایران به تنهایی در مقابل استکبار جهانی ایستاده است خوب جنگ ونبرد است که باشد! چه دخلی به من جوان دارد ؟ نکته اینجاست که هر جنگی دو طرف دارد بیان قرآنی در این مورد لطیف وزیباست ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا (فاطر آیه6) هنگامی که شیطان با ما دشمنی می کند ماهم باید او را دشمن بگیریم چطور شیطان بزرگ به تعبیر معمار انقلاب تمام قوایش را علیه ما متراکم کرده باشد ولی ما آمده به رزم نباشیم جهل است یا غفلت ویا تنبلی ؟ ما کجای این نبردیم ونقش ما چیست؟ تعبیر واشاره ی فرماندهی کل قوا به دانشجویان ، افسران جوان است که فرمودند خودتان بگردید و نقش خود را پیدا کنید افسران جوان ! با دستمال کثیف نمی توان شیشه را پاک کرد اگر انگیزه اصلی غلبه حق بر باطل است ابتدا باید حق را در درون بر نفس خویش غلبه دهیم وخود را بسازیم وبرهواهای نفسانی خود غلبه کنیم واین قدم اول در پرچم داری حق مداری است سوال جایگاه والایی دارد و باعث پیشرفت علوم شده است اما بهتر از آن زمانی است که به جواب صحیح ومنطقی برسیم فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون از جمله سئولات بسیار مهم این است: مگر تمدن وپیشرفت های مسلمین زمانی به دنیای غرب وارد نشده بود؟ مگر علمای اسلام علوم بسیاری را کمال نبخشیدند ؟پس چه اتفاقی افتاد؟ چرا مسلمین از پیشرفت باز ایستادند ؟ علل انحطاط جوامع مسلمین چیست؟ در سخنان بزرگان علل مختلفی بیان شده است که دراین مجال به تعدادی از آن فهرست وار اشاره میکنم وجای تامل وتعمق وبررسی را به شمای مخاطب وا می گذارم از جمله عوامل علل انحطاط و انحراف مسلمین تفرقه وتجزیه پذیری ، ضعف ریشه های اعتقادی ودین داری ، ورود فرهنگ بیگانگان ، بی اعتنایی به منابع دینی ، افراط وتفریط مسلمین ، دنیا زدگی ، شناخت ناصحیح دین ، حکومت وکارگزاران فاسد ، ضعف مراکز دینی و بی توجهی مسلمین به عوامل انحراف و انحطاط است در این گفتار اشاره ای به تفرقه وتجزیه پذیری کنم ، چنان که مستحضرید در صدر اسلام جریان سقیفه پیش آمد که به جای استناد به فرمایش پیامبر اکرم ، قبیله وملیت خود را پیش گرفتند و مقام به حق امیرالمومنین را غصب کردند وموجبات انحرافی عظیم در اسلام شدند، و چه فرقه هایی که از این جریان نامیمون بنا نهاده نشد!؟ و امروز ، ناظریم که چگونه استعمارگران به صورتهای مختلف از جمله فرقه گرایی بین اقوام و مذاهب مختلف تفرقه ایجاد می کنند ودر جنگ نرمی که به پا کرده اند به کمک جریان نفاق قصد براندازی نظام وعقب افتادگی ملت شریف ایران را دارند وحال وظیفه ماست که با بصیرت ، دشمن و راههای نفوذ آن را بشناسیم و قبل از نفوذ وحرکت دشمن در مقابلش جبهه بگیریم وتمام توان خود را علیه طرح ونقشه دشمن به کار ببریم واعدوا لهم مااستطعتم من قوه به امید بیداری اسلامی تمام ملتها بصیرت چیست؟ آگاهی کامل نسبت به موضوع ویا مسئله ای به گونه ای که به ظاهر مسئله اکتفا نکند وابعاد باطنی ودرونی آن را مورد توجه قرار بدهد این آگاهی اگر چه از عمق جان بر می خیزد وانسان تیزبین آن را داراست اما بی تناسب با علم هم نمی باشد چرا که علم و آگاهی ما را نسبت به اشراف به مسئله روشنتر ودر حصول بصیرت موثرتر می باشد ودر مجموع هنگامی که مسئله ای برای آدمی وضوح کامل داشته باشد بدان بصیرت خواهد داشت احادیث بسیاری درباره ی بصیرت از ائمه معصومین علیهم السلام وارد شده است اما بنده به روایتی از امام صادق علیه السلام اشاره و اکتفا می کنم امام فرمودند : هر کس بدون بصیرت وعلم در امر ولایت داخل شود همان طور نیز خارج میشود جایی بسی تامل وتفکر و عبرت است زمانی که کتاب تاریخ را تورق می کنیم و می بینیم کسانی که به پیشوایان ما ضربات جبران ناپذیر زده اند افراد خودی بی بصیرت بوده اند تناسب دارد در روز شهادت امام صادق عرض کنم کسانی که خانه آن امام همام را آتش زدند از جمله این افراد بوده اند متآسفانه یکی از خودیها حسن بن زید بن الحسن که باید حامی امام صادق (ع) باشد و در زمره اصحاب حضرت باشند ولی به خاطر نداشتن بصیرت وطمع دنیا خانه امام خویش را آتش زدند واگر امروز یارانی از گذشته انقلاب و امام را می بینیم که بر خلاف آرمان های امام و انقلاب در حرکتند تعجب نکنیم وآن را به حساب بی بصیرتی (البته با نگاه خوش بینانه) می گذاریم الکافی جلد هشتم مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ أَشْکُو إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدَتِی وَ تَقَلْقُلِی بَیْنَ أَهْلِ الْمَدِینَةِ حَتَّى تَقْدَمُوا وَ أَرَاکُمْ وَ آنَسَ بِکُمْ فَلَیْتَ هَذِهِ الطَّاغِیَةَ أَذِنَ لِی فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِی الطَّائِفِ فَسَکَنْتُهُ وَ أَسْکَنْتُکُمْ مَعِیَ وَ أَضْمَنَ لَهُ أَنْ لَا یَجِیءَ مِنْ نَاحِیَتِنَا مَکْرُوهٌ أَبَداً عنبسة بن مصعب مىگوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که مىفرمود: من از تنهایى و پریشانى خود در میان مردم مدینه به درگاه خداى عزّ و جلّ شکایت مىبرم تا آن گاه که شما به مدینه آیید و من شما را ببینم و با شما الفت گیرم. اى کاش این حکومت خود کامه به من اجازه مىداد تا در طائف محلی را براى خویش بر مىگزیدم و در آنجا سکونت مىکردم و شما را نیز در کنار خویش جایى مىدادم و به او تعهد مىسپردم که از سوى ما به او بدى و زیانى نرسد روایت مذکور گوشه ای از مظلومیت امام صادق علیه السلام در زمان حکومت سفاک وظالم منصور عباسی را میرساند که این خود بحث مفصل تاریخی میطلبد اما در این دوره وانفسا وقبل از آن که امام مشغول تربیت شاگردان وتبیین وتشریح ونیز دفاع واحتجاج از حریم دین ومذهب تشیع دارند شکایتی امام به سوی خدا میکنند مبنی بر این که ای کاش محلی یا مدرسه ای بود- جدای از هیاهوهای زمانه از سختگیری حکومت وبی اعتنایی مردم مدینه- تا برای دوستان وشیعیانشان معارف دینی را بیان کنند معارفی که از اعتقادات واحکام واخلاق تشکیل میشود که در تعالی انسان فقط این نوع علم به کار می آید که غیر آن را فضل نامیده اند قال رسول الله صلّى اللّه علیه و آله: العلم ثلاثة: آیة محکمة أو سنّة قائمة، أو فریضة عادلة، و ما کان سوى ذلک فهو فضل دراین زمان که دشمنان عقیدتی ازادیان انحرافی وفرق ضاله ونیز مکتب های شرقی وغربی در اطراف واکناف کره خاکی علیه دین ومذهب ما در سعی وتلاشند بر ماست در اقتدا به پیشوایمان وتکریم ساحت مقدسش سعی مضاعف در یادگیری معارف دینی خصوصا اعتقادات داشته باشیم که با این سلاح علم هم خودمان را حفظ وهم تعالی بدهیم ونیز دوستانمان را از خطرات دشمن آگاه کنیم
در کافى مىنویسد روزى سفیان بر آن حضرت وارد شد، دید امام جامه سفید و لطیف و زیبایى پوشیده، اعتراض کرد و گفت یا ابن رسول اللَّه سزاوار تو نیست که خود را به دنیا آلوده سازى، امام به او فرمود: ممکن است این گمان براى تو از وضع زندگى رسول خدا و صحابه پیدا شده باشد. آن وضع در نظر تو مجسم شده و گمان کردهاى این یک وظیفهاى است از طرف خداوند مثل سایر وظایف، و مسلمانان باید تا قیامت آن را حفظ کنند و همانطور زندگى کنند. اما بدان که اینطور نیست. رسول خدا در زمانى و جایى زندگى مىکرد که فقر و تنگدستى مستولى بود، عامه مردم از داشتن وسایل و لوازم اولیه زندگى محروم بودند. اگر در عصرى و زمانى وسایل و لوازم فراهم شد، دیگر دلیلى براى آن طرز زندگى نیست، بلکه سزاوارترین مردم براى استفاده از موهبتهاى الهى، مسلمانان و صالحانند نه دیگران ... . یک اصل ثابت و تغییرناپذیر این است که یک نفر مسلمان باید زندگى خود را از زندگى عمومى جدا نداند، باید زندگى خود را با زندگى عموم تطبیق دهد. معنى ندارد درحالى که عموم مردم در بدبختى زندگى مىکنند عده دیگر با مستمسک قراردادن «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتى اخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ» در دریاى نعمت غوطهور بشوند هرچند فرض کنیم که از راه حلال به چنگ آورده باشند. خود امام صادق سلام اللَّه علیه که به اقتضاى زمان، زندگى را بر خاندان خود توسعه داده بود، یک وقت اتفاق افتاد که نرخ خواربار ترقى کرد و قحط و غلا پدید آمد. به خادم خود فرمود چقدر آذوقه و گندم ذخیره موجود داریم؟ عرض کرد: زیاد داریم، تا چند ماه ما را بس است. فرمود همه آنها را ببر و در بازار به مردم بفروش. گفت اگر بفروشم دیگر نخواهم توانست گندمى تهیه کنم. فرمود لازم نیست، بعد مثل سایر مردم روز به روز از نانوایى تهیه خواهیم کرد، و دستور داد از آن به بعد خادم نانى که تهیه مىکند نصف جو و نصف گندم باشد، یعنى از همان نانى باشد که اکثر مردم استفاده مىکردند. فرمود: من تمکن دارم به فرزندان خودم در این سختى و تنگدستى نان گندم بدهم، اما دوست دارم خداوند ببیند من با مردم مواسات مىکنم. این دین زیبایمان واین منش ورفتار کریمانه پیشوایمان اما درعصر حاضر بارها رهبرمعظم رهبرى درجمع مسئولین کشورى درباره ى ساده زیستى مطالبى کافى و وافى سخنرانى فرموده اند که اگر درکم کردن مشکلات معیشتى مردم با موانعى روبرو هستند وبا تصویب واعمال قوانینى سعى در بر]وردن نیازهاى مردم هستند مى توانند با ساده زیستى تاثیر شگرفى درروحیه مردم بگذارند اما کو ? گوش شنوا وروحیه جهادى
Design By : ParsSkin.com |